نتایج جستجو برای عبارت :

بـِبار ای چشــم، اشـک دمادم ببار .

غصه می‌سوزد مرا، باران ببار کوچه می‌خواند تو را، باران ببار 
 ابرها را دانه دانه جمع کن
بر زمین دامن گشا، باران ببار 
 خاک اینجا تشنه دلتنگی است
آسمان را کن رها، باران ببار 
 باغبان از کوچه باغان رفته است
ابر را جاری نما، باران ببار

+پشت پنجره نشسته ام و باران می بارد
ناودانی چشمانم سرازیر شده است
ببار بارونروطن خسته منببار اروم ببار ارومرودل شکسته منمنم مثل تو گرفتممنم مثل تو باریدمببار بارونکه منم یه جوری خستمخسته از خودم از دلمخسته از این دنیامخسته م خسته گیام من می مونم زیر بارونببار بارون ببار اروم
✒میلادشکیبا 
لطفا ببار
ببار بر سرمان
ببار و پاک کن چرک خاطرات این سال های سخت را از سرمان
بر کوچه ها ببار
و خلوت آلوده اش را بشوی
بر زمین ببار 
و از او خواهش کن ما را ببخشد که ندیده اش گرفتیم
میدانم تو و او با هم دوستان قدیمی هستید و فقط ما هستیم که گاهی یادمان میرود این رسوم آفرینش را
و این وسط میشویم اسباب جدایی
بر خانه ها ببار و شور و طراوت و تازگی را به آنها بازگردان
آنها ها هم قول میدهند بیشتر دنبال شور و طراوت باشند 
البته اگر بودند که آن را میافتند
و می
سلام عزیزم
با تو ام ای ابر
ابر سیاهی که زمانی سفید بودی
تو سفید می ماندی اگر ابر دیگری تو را نمی آزرد
و خود را به تو نمی کوبید
تو سفید می ماندی اگر تنها بودی
اگر تکه ای کوچک
در گوشه ای دور
در آسمان بودی
اما
حالا که تنها نیستی
حالا که در گوشه ای دور نیستی
این را بدان
که حتی هنگامی که سیاه می شوی نیز زیبایی!
هنگامی که می باری 
آرامش خواهی یافت
و آرامش خواهی داد
این را بدان که اشک هایت
هنوز طعم آرامش دارد
ببار ببار که غم هایت
ابدی نخواهد ماند
ببار که
مرحوم شیخ طبرسی از بزرگان علمای شیعه در کتاب شریف «اعلام الورى بأعلام الهدى» جلد اول صفحه 294 چنین نقل میکند:
وممّا یدلّ أیضاً على عصمتها
و از آنچه که میتوان عصمت و معصوم بودن آن بانوی جلیله حضرت زهرای مرضیه را اثبات کرد:
قول النبیّ صلی الله علیه و آله فیها : «إنّها بضعة منّی یؤذینی ما آذاها»
فاطمه پاره تن من است و هرکس اورا آزار بدهد مرا آزار داده است.
صحیح مسلم 4 : 1903 | 9 ، سنن الترمذی 5 : 698 | 3869 ، مسند أحمد 4 : 5 ، مستدرک الحاکم 3 : 159 ، تذکرة الخواص : 27
دانلود آهنگ جدید هوروش بند به نام آسمون ببار
Download New Music Hoorosh Band Called Aemoon Bebar
دانلود آهنگ آسمون ببار از هوروش بند
بزودی..
موزیک جدید هوروش بند به نام آسمون ببار رو میتونید بصورت مستقیم از سایت سل صدا دانلود کنید. آهنگ جدید آسمون ببار از هوروش بند با دو کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ در سایت قرار داده شده، همچنین میتونید قبل دانلود با پخش آنلاین آهنگ آسمون ببار هوروش بند رو گوش بدین.
 
متن آهنگ آسمون ببار هوروش بند
یه اتفاق نگاهتولی رفتهتو دلت یه ماه بود شبی کهیا
در تردید‌ هایم
بین عشق و دلتنگی
تو مثل صبحی به رنگ یاس
زندگی را برایم معنی می شوی!
من نام تو را در شبستان اصلی آسمان شنیده ام
هر بهار، با نام تو آغاز می شود:
باران...
شنیده ام،
مقدس ترین شکل عشق، باران است،
من در کدامین پشت بام
در کدامین کویر تشنه
پس کدامین لحظه زیبای هوس 
من کی پیاله ای شوم برای نزول تو بر عطشناکی گلویم؟
امشب،
من در خویش گمشده ام
مرا ببار بارانم
بگذار از غبارهای دلتنگی ات پاک شوم!
تا اومدم بیرون چند قطره بارون افتاد روی صورتم. یاد حرف مریم افتادم. گفته بود «احتمالا تو زندگی قبلیت یا ابر بودی یا بارون». اون موقع به حرفش خندیدم اما الان به این فکر می‌کنم که چقدر معجزه نیازه که هر وقت غمگینم بارون بیاد؟ می‌باره و قلبِ شکسته‌م رو تسکین می‌ده. سرقولش هست. همیشه. حتی تو یه عصرِ تابستونی.
به وقتِ بارونِ عصرگاهیِ بی‌وقتِ تهران
بیستِ
تیرِ
نود و هشت
من مکیده ام ز قلب او ، هزار آرزوی او
شعری از رضا براهنی
به جز دو دست من، دو چشم من، لبان منبه جز دو دست او، دو چشم او، لبان اوکس از کسان شهر را خبر نشدکه من مکیده ام ز قلب او، هزار آرزوی اوکس از کسان شهر را خبر نشدکه این درخت خشک رامن آفریده امکس از کسان شهر را خبر نشدکه آبشار شیشه ها فرو شکست و ریختو یک زن از خرابه های قلب من رمیدو مردی از خرابه های قلب او گریختبه جز دو قلب ما، درون خانه ای ز خانه های شهر،کس از کسان شهر را خبر نشدکه کشتن است عشق، عش
دانلود اهنگ هی آسمون هفت بار ببار
ای آسمون هفت بارببار
اهنگ ای اسمون هفت بار ببار از رزمجو
دانلود اهنگ ای بو بو سجاد رزمجو

دانلود اهنگ اسمون سیلم نکه
دانلود اهنگ اسمون اخی سیلم نکرد کافر
دانلود آهنگ لری آسمون اخی سیلم نکه کافر
دانلود اهنگ لری اسمون اخی سیلم نکرد کافر
دنیــــای دختــرونـــه مـن ...
نـه بـا شمــــع...نـه بـا عروســـک معنـــی پیـدا نمیکنـــه...
و نه بـا اشـک و افســـــــــــــــــون...
امــــــــا;تمــــــام اینـها رو در برمیگیـره...
 مــــــــــــــــــــــــن ...
نـــه ضعیفـم...نـه ناتـــــــــوان...
چــرا کـه خداونـــد مـنــو بـدون خشـونـــت و زور و بـازو میـــپسنده...
بـارهـا شــده اشــک ریختـم و کـاری جـز ایـن ازم بـرنیـومـده...
واسـه غـم و ناراحتـی و دردای دل عـزیـزامـ...
درد دلـای گف
بــــــزن پاکیزه کن دنیای پراندوه و ناامید!
ببار ای ابربزن پاکیزه کن دنیای پر اندوه و ناامّیدبزن تا این جهان مرده و سرد و گره خورده شود زنده
ببار ای ابربزن تا آنکه با آن قطره های نازک و تندتشود سیلی به زیر پاکه میشوید با خود سنگلاخ های گل‌آلود و بزهکاربزن تا اینکه دریای جهان رابا آن کردار پاک خود کنی لبریزتا که شاید این غم و اندوه و نومیدیدر آن غرقه بسوی نیست و نابودی شناور‌‌‌…
ادامه مطلب
در دیاری آشنا
صدای پای زنی را دمادم می شنوم
که صبحدمان
با نوای عاشقانه اش
کوچه هایش را عطرآگین می کند
و شباهنگام
با کلام روح انگیزش پلک های شهر را فرو می بندد...
 
زنی را می بینم
که نهال عشق رویانده ست بر سیمای شهر...
 زنی که امروز
هشت ماهه شد حضور آبادگرش در این شهر...
زنی ازجنس تلاش
ازجنس محبت
ازجنس عشق...
 
حضورت در شهر دلم ابدی عزیزم
خروش زندگی دارم، نمی‌دانی چه بیدارمنمی‌دانی چه هر شبها به خاک عشق می‌کارم
نمی‌دانی چه دردی در تمام روح می‌پیچدتو خوشحالی نمی‌دانی چه بهرت در تب نارم
نمی‌د‌انی چه مرگ‌آساست عبور عشق از جانمتو در خوابی نمی‌دانی چه در کوران پیکارم
شبانم کوه می‌ریزد، به روزان سیل می‌باردبه هر دم قبض صد روحم به هر گامی که بردارم
تو در بزم برون عشق به خلقان ناز می‌ریزیکه من جان در دم آتش به جان عشق بسپارم
سرور خلق آن تو، حضور خلق نان توحضور عشق هم با من که
خروش زندگی دارم، نمی‌دانی چه بیدارمنمی‌دانی چه هر شبها به خاک عشق می‌کارم
نمی‌دانی چه دردی در تمام روح می‌پیچدتو خوشحالی نمی‌دانی چه بهرت در تب نارم
نمی‌د‌انی چه مرگ‌آساست عبور عشق از جانمتو در خوابی نمی‌دانی چه در کوران پیکارم
شبانم کوه می‌ریزد، به روزان سیل می‌باردبه هر دم قبض صد روحم به هر گامی که بردارم
تو در بزم برون عشق به خلقان ناز می‌ریزیکه من جان در دم آتش به جان عشق بسپارم
سرور خلق آن تو، حضور خلق نان توحضور عشق هم با من که
.
ببار بر من،
بگذار حوالی من، بوی تو را بدهد!
بگذار که قضا، قدر تو را در دلم جاری کند!
بگذار ترک بردارد، بشکند، که فرو ریزد هرچه جز تو در من است!
.
•••••••
.
ببار بر من،
بگذار که راه آب، بر چشمان خشکیده‌ام باز شود؛
تا باورت شود که بر جریان احساسم سد نمی‌زنم؛
که پشتش،
بغض‌های گاه و بی‌گاهی جمع شوند که ترکیدن‌شان،
دنیایی را با خود می‌برند!
بلکه می‌گذارم جاری شوند؛
و تا روزی که بوسه‌های طولانی جوانه زنند،
دشت عاشقانه‌ها را سیراب کنند!
.
••
چرا اینقدر بی‌قراری آسمان؟ سه روز است اشکت یک ریز سر ریز است!نکند خبری آشفته ات کرده است؟ نگو که باز تأخیر جای تعجیل را گرفته! تو را بخدا زبان بگشا و بگو که اشک شوق است این باران بی وقفه...آی آسمانِ دل پُر ، پَر پَر زدنمان را می بینی ؟طاقت مان طاق است ؛و کاسه ی صبر لبریز !
یا همین طور سکوت کن و ببار ،یا "فرج" را فریاد کن ...
 
ناشناس
می‌دونی من هیچ وقت نتونستم فکرهامو مرتب کنم. هیچ وقت نشد یک چیز جدی بنویسم. بهش میگفتم اونقدر دلم میخواد همه کاری انجام بدم که آخرش توی هیچ کاری به سطح بالایی نمی‌رسم.
ولی آخه چه اهمیتی داره؟ کی اون سطح بالا رو تعریف کرده؟ کی این همه برامون تکلیف تعیین کرده که چطور زندگی کنیم؟
پیر خوشان آمد و اندرز دادجان به می روح‌‌پزان ورز دادگفت بنوشید و برقصید خوشعشق بریزید و بورزید خوشغم مکند راه به دلها زنددل مکند از ره می جا زندغم چو رسد گردن او بشکنیدکلّه‌ی پر دغدغه‌اش بکّنیدذکر شعف بر لب و ساغر به دستفارغ از این عالم آهن‌پرستفارغ از این مردم کبر و نمافارغ از آسایش جمع هوا ای مَلِکان روحِ هنر پروریدگوهر پنهانِ سحر پروریدفرد شوید از همگان وا شویدنیک عرق‌ریز زوایا شوید خانقهی! آن طرفی راه نیستتکیه‌نشین! ماه لب چاه نیس
همین که پاشو گذاشت تو حیاط و از نظر ناپدید شد، برگشتم گفتم یعنی شبو می مونه؟! ای کاش نمونه... دیدم گلی اینا دارن هیس هیس می کنن... 
بعدش آروم بهم گفتن که چرا اینو گفتی تو اژ کجا می دونی برنامه ضبط صدای گوشیش رو روشن نکرده؟!
خداااااایا... ماجرا رو پلیسی معمایی می کنن! 
می خوام اهمیت ندما ولی هی فکرم درگیر می شه!
اضطراب های بی خود و بی جهت!
+ حافظ
تاوانِ تاوانِ تاوان
وقتی یه سری چیزارو میگم ، بدش میاد مامان ، اما حقیقتِ ...
 چقدر بی خود مثل دلقک باشم که فکر میکنه هیچی حالیم نیست
هیچ دغدغه ای ندارم
هیچ غصه ای ندارم
حتی یه هم صحبت تو خونه هم ندارم ... ... 
گاهی وقتا باید مُرد تا یکم به خودشون بیان... 
چشمِ من اروم ببار..‌
حضرت صادق ع فرمود گناهانیکه نعمت ها دگر گون سازند تجاوز بدیگران است وگناهانیانیکه پشبمانی   ببار. اورند کشتن وادمکشی است  ان گناهانی که بلاها نازل کند ستم است و انها که پرده.را بدرند شرابخواریست و انهاکه روزی را نگهدارند  و در نتیجه کم شود زنا است و انها هکه در نابودی  شتاب کند. قطع رحم است  وانهاکه. وعا را  بر گردانند و فضا را تیره وتارکندنا فرمانی ک ازردن پدر ومادر است
روزی چند تسبیح دمِ "لعنت بر جبر جغرافیایی" می‌گیرم. فکر کن هر شب به جای یار، بالشت بزرگت را در آغوش بکشی و خودت را گول بزنی که "فکر کن یار است!"، و صبح با نوازش یادش بیدار شوی. صدایش را بشنوی و به ترسیم چشمان زمردینش بپردازی. حسرتِ یک لمس دستانش به دلت بماند و به وصال نرسی...بیچاره های لانگ دیستنس، محصور شده در -قفس- اعداد و ارقامِ مختصات جغرافیایی، هرروز با خیالِ بودن دلبر و نبودنش، مرگی دمادم را تجربه می‌کنند..
حصرت صادق ع فرمود کناهایکه نعمت ها را دگرکون سازند تجاوز ب.دیگران است وگناهیکه پشیمانی ببار اورند کشتن و ادمکشی است وان گناهانی که که بلاها نازل کند ستم است و انخاکه پرده  را بذرند شرابخواریست وانها که روزی را نگخهدارند در نتیجه کم شودزنا است ه در نابودی شتاب کنند قطع رحم است و انها که دعا را بر گردانند فضارا تیره وتارکنند نا فرمانی و ازردن پدر ومادر است
زهری گوید علی علی بن الحسین ع فرمود من تمامی  خیر وسعادت  دیدم گردامده در اینکه بابد طمع از هرچه دردست مردم است برید    شرح   مجلسی ره گوید زیرا طمع خوازی  و پستی حسد کینه دشمنی غیبت بدگویی ستم مداهنه تفاق ریا صبر بر باطل مردم بی توکلی بخدا ومفاسد بیشمار دیگر ببار اورد و علاج همه انها فطع طمعاست
چو احسان آمد از مسجد سلیمان ... مهیا کردمش من چای و قلیان
نشستیم و بگفتیم از گذشته ... همان هایی که گشته عهد و پیمان
امیر پارسا که گویی رونوشتی ست ... ز خلق و خوی آن دوران احسان
دلا هم گشته از خواهر تنی تر ... به سولمازی که میچسبد چو سیمان
ز حامد هم مکرر یاد کردیم ................ همان طوری که کردیم یاد هامان
بگفتیم از پیام و گه ز پویا .................. دمی هم از حدیث و گه ز ایمان
دمادم گفتمش جانم عوض کن ................ بلیتی را که گشته گاه پایان
مرا امید باشد تا
چو گل هر دم به بویت جامه در تن
کنم چاک از گریبان تا به دامن
تنت را دید گل گویی که در باغ
چو مستان جامه را بدرید بر تن
من از دست غمت مشکل برم جان
ولی دل را تو آسان بردی از من
به قول دشمنان برگشتی از دوست
نگردد هیچ کس با دوست دشمن
تنت در جامه چون در جام باده
دلت در سینه چون در سیم آهن
ببار ای شمع اشک از چشم خونین
که شد سوز دلت بر خلق روشن
مکن کز سینه‌ام آه جگرسوز
برآید همچو دود از راه روزن
دلم را مشکن و در پا مینداز
که دارد در سر زلف تو مسکن
چو دل در زلف
چشمام بالاخره همراه با اسمون بارونی رشت بارید...
خیلی وقت بود توی گلوم یه بغض سنگین گیر کرده بود 
نمی ترکید و هی بزرگتر میشد و به قلبم فشار میاورد ...
ترکید...بالاخره ترکید...
دوست ندارم اشکم بند بیاد...
دوست دارم همین طور ادامه پیدا کنه تا همه چی رو بشوره ببره.
...
+وقتی دلم میگیره صدای گیتارم خیلی دلنواز میشه برام...
«عاشق، روزها و شب‌های هفته و ماه و سال را به حال خویش رها نمی‌کند.عاشق شبیه نمی‌سازد.عاشق دمادم چیزی را نو می‌کند؛ چیزی حتی بسیار بسیار کوچک را.»
«
- عسل! برایت یک عاشقانه‌ی آرام ساخته‌ام؛ یک انشای ساده‌ی مدرسه‌ای. خسته نیستی که بشنوی؟
+ خسته‌ام؛ اما چرا نمی‌شود یک عاشقانه‌ی آرام را وقت خستگی شنید؟
»
 حضرت صادق ع فرمود گناهاییکه نعمت ها دگرگون  سازند تجاوز بدیگران و گناهیکه پشیمانی  ببار اورند کشتن و ادمکشی است وان گناهاییکه بلاها نازل کند ستم است و انهاکه پرده بدرند شرابخواریست  انهاکه روزی را نگهدارند و در نتیجه کم شود زنا است وانها که نابودی شتاب کنند قطع رحم است وانها که دعا را بر گردانند و فضارا تیره وتار کند نافرمانی و ارزدن پدر ومادر است 
«عاشق، روزها و شب‌های هفته و ماه و سال را به حال خویش رها نمی‌کند.عاشق شبیه نمی‌سازد.عاشق دمادم چیزی را نو می‌کند؛ چیزی حتی بسیار بسیار کوچک را.»
«
- عسل! برایت یک عاشقانه‌ی آرام ساخته‌ام؛ یک انشای ساده‌ی مدرسه‌ای. خسته نیستی که بشنوی؟
+ خسته‌ام؛ اما چرا نمی‌شود یک عاشقانه‌ی آرام را وقت خستگی شنید؟
»
[ یک عاشقانه‌ی آرام - نادر ابراهیمی ]
دانلود آهنگ جدید حسین توکلی عاشقانه بیا
دانلود آهنگ حسین توکلی به نام عاشقانه بیا کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ ، با لینک مستقیم ، همراه با پخش آنلاین و متن آهنگ
دانلود آهنگ فوق العاده عاشقانه بیا با صدای حسین توکلی از جوان ریمیکس
ترانه: مریم ذاکری, موزیک: حسین توکلی, تنظیم: امیر حیدری
Download New Music Hossein Tavakoli – Asheghane Bia

آهنگ جدید حسین توکلی را می توانید هم اکنون با کیفیت بالا دانلود نمایید.
جدیدترین آهنگ حسین توکلی، عاشقانه بیا نام دارد.
موزیک این اثر حسین توک
خواجه عبدالله انصاری :
بدان که خدای تعالی در ظاهر، کعبه ای بنا کرده که او از سنگ و گل است و
 در باطن کعبه ای ساخته که از جان و دل است. آن کعبه ساخته ابراهیم خلیل است و این کعبه بنا کرده ربّ جلیل است. آن کعبه منظور نظر مؤمنان است و این کعبه نظرگاه خداوند منان . آنجا چاه زمزم است و اینجا آه دمادم. آنجا مروه و عرفات است و اینجا محل نور ذات.
داغ توچون مُحرم است گریه امان نمیدهد/دیده مثال زمزم است گریه امان نمیدهد/شورش دل برای تو وصل به کربلاشده/قلب سرای ماتم است گریه امان نمیدهد/نام شریف قاسمت یاد زنینوادهد/چون به شهید همدم است گریه امان نمیدهد/سوی نبرددشمنان اسوه ی بر حماسه ای/نام توشورومَحرم است گریه امان نمیدهد/لشکررهبری زتو عشق ولاگرفته است/یاری حق فراهم است گریه امان نمیدهد/لحظه وصل جمعه ات درسحرش فراق شد/عشق ولی چومرهم است گریه امان نمیدهد/نورامید شیعیان همچو سلیمانی اس
داری به سرعت بزرگ میشی و زندگی سرشاره از عطر و بوی تو ولی شامه ی ما کر شده، باید تو را دید، هوای با تو بودن را نفس کشید، باید تو را به شدت دوست داشت، دوست داشتنی در خور قلبی زلال به عشقی ودیعه نهاده شده از طرف خدا...
زبان شیرین تو شیرینی زندگی را بس، اگر دل دل باشد...
دیشب گفتی مامان من چرا حواسم نبود شیر خوردم که پاهام خاروندیده شده؟ یک ساعت بعد موقع خواب گفتی مامان به من شربت میدی؟ چون شیر پاهامو خاروندیده میکنه...
دلم برات تنگ میشه
در چالش‌های م
با خود کجای می برد , هوش مرا صدای تو انگشت حیرتم به لب , در خلقت خدای تو عمر دوباره می دهد دیدار چون تویی عزیز بر خود دریده پیرهن این غنچه در هوای تو کردم نگه در آینه دیدم به جای خود تو را از چشم من مشخص است در جانم است جای تو جان هست در تنم ولی از خویش دور می شوم با خود غریبه می شود هر کس شد آشنای تو دور از تو خار در دل است کشتی نشسته در گل است جارو و آب می زند چشم و مژه برای تو دوره بگردم این فدا پروانه وار می دهم باران تویی ببار و من
و خدا دلتنگ بود باران را آفرید...
‏می‌خوام یه پست با مضمون بارون قشنگی که داره میاد بنویسم و بگم:
ببار بارونو
دلم داغونو
نمی‌خوام عشقه
بدونه اونو و...
ولی خب واقعا تو فاز دپ نیستم و اصلا هیچ حس شکست عشقی یا از دست دادن کسی یا نرسیدن به کسی و ... ندارم!
وبلاگ بهترین گزینه برای منه
برای درد و دل 
زمانی که دلم گرفته از جهان واقعی و آدم هاش و دلم میخواد یه آدم با فرهنگ حرفامو گوش بده 
دلم میخواد بنویسم 
اینجا بنویسم 
اینجا بگم که دختره بی ادب چه جوری برام طلبکارانه پی ام گذاشته و رفته و اعصابمو خورد کرده و دلم میخواد گریه کنم!! !!! و نمیدونم باید بهش بگم که چرا نگفته که به ثروتی نگفته و لااقل اطلاع میداد !!! 
حرف زدن بهترین گزینه است 
اما باید محتاط تر برم جلو 
چون که حداقل 4 ترم دیگه هم دانشگاهی من
دانلود آهنگ جدید محسن چاوشی به نام ضمیر خودسر
Текст песни zamire khodsar Mohsen Chavoshi
طعم همه خشک است حقیقتНа вкус вся сухая правда
شیرین شوم از شهد شکوهتСладкий из твоего славного нектара
ای خسرو شیرین دهنان قند دمادم

ادامه مطلب
دم بزن ای جان که دمت دلرباستدم زدن تو ز دم کبریاست
دم بزن ای جان که دمادم توییروی تو روی دل و روی خداست
دم بزن ای شعشعه‌ی لامکانشعله‌ی چشمان تو بر ما سزاست
دم بزن ای حضرت روح‌القدسهر چه تو گویی سخن آشناست
عشق به جان آمده از جان توجان تو مجموعه‌ی جانهای ماست
دم بزن ای صاحب آب و شرابهر چه تو ریزی دهن ما رواست
فکر به تخمیر سرآغاز توستفکر چه دانسته که آن دم چراست
دم بزن و فکرت ما را بسوزحلمی از آن دم همه دم ماجراست
زیبا
زیبا هوای حوصله ابری استچشمی از عشق ببخشایمتا رود آفتاب بشویددلتنگی مرا
زیباهنوز عشقدر حول و حوش چشم تو می چرخداز من مگیر چشمدست مرا بگیر و کوچه های محبت رابا من بگردیادم بده چگونه بخوانمتا عشق در تمامی دل ها معنا شودیادم بده چگونه نگاهت کنم که تردی بالایتدر تندباد عشق نلرزد
زیباآنگونه عاشقم که حرمت مجنون رااحساس می کنمآنگونه عاشقم که نیستان رایکجا هوای زمزمه دارمآنگونه عاشقم که هر نفسم شعر است
زیباچشم تو شعرچشم تو شاعر استمن دزد شع
صدای بارون میاد
از پشت پنجره اتاق خوابگاهی که دیگه سوت وکور شده حالا من موندم فقط یه دوست دیگه که هیچ کاری برای انجام دادن نداریم شب ها تا دیر وقت از خاطرات میگیم بقیه روزهم میگذرونیم بره
نه دل درس خوندن 
نه دل بازی کردن نه دل خوش گذورنی
حتی توان جمع کردن یه چمدون کوچیک و راهی خونه شدن رو ندارم!!
بنظرم تنهایی خوابگاه ، نداشتن امتحان، نداشتن جایی برای رفتن، نبودن بچه ها و اینترنت بهترین فرصت برای اروم کردن این افکار افسارگسیخته هست!
 
+گواهینا
تقدیم ب دوستان گروه
نگاه مخمور چشات؛همیشه پیش چشممه..
سرخی روی گونه هات؛ به رنگ خون قلبمه..
برق طلای گیسو هات؛به زیر خورشید فلک؛
میزنه بر دشت و دمن؛عین یه خوشه خرمنه..
دم میزدی که میروی؛ میروی از هوای من؛
هنوز از اون کلام تو؛ شکسته قد من؛ خمه..
رفتی و از فراق تو؛ خزان شده باغ دلم؛
مسبب خشکیدنش؛ کار تو و کار غمه..
در عطشم ز تشنگی؛ ای ابر عشق و زندگی؛
بیا ببین بدون تو؛ پژمرده ام یه عالمه..
یا خود ببار بر ریشه ام؛ جانی دوباره ام بده؛
یا که بده با ساعق
باران ببار
ببار بر سر همه آنان که ایستاده اند زیر آسمان تنهایی ها
*****
در زندگى‎ ‎نه گل باش که اسیرخاک شوى‎‎
نه باران که به خاک بیفتى
خاک باش که گل از تو بروید و باران به خاطر تو ببارد
*****
الان داره تو مشهد بارون شدید با صاعقه میاد ...
جاتون خالی...
آیا جای شما هم بارون میاد...
پیام بدید...
یاعلی
بسم اللّٰه الرحمن الرحیم 
ای آنکه دل ز هجر تو ماتم گرفته است 
بنگر که چشم های مرا غم گرفته است 
دق می کنم بدون تو ، آیینه واقف است 
از سینه ای که آه دمادم گرفته است
دلتنگی سه شنبه شب و بغض جمکران
امشب دلم به وسعت عالم گرفته است
هرچند دست یاری از او من کشیده ام
مولا ولی دست مرا هم گرفته است
چندیست بی تو گریه امانم نمی دهد 
حتی ربیع بوی محرَّم گرفته است 
آقا ! بیا که ببینم به چشم خود 
آخر دعای این همه آدم گرفته است ...!
پ ن : 
اللّٰهم عجِّل لولیک الفرج
متن اهنگ ایوان بند به نام برف
برف ببار امشب روی تاب و تبم که نیستی رو لبم اسم تو باز یخ کرده امشبمیاد و برف باهاش هرکی که نیست برگرده امشب برگرده امشبآی بباره برف بباره برف روی رد پات دل نداره برفآی بباره برف بباره برف روی رد پات دل نداره برفآی بباره برف بباره برف روی رد پات دل نداره برفزمستونه برف و بارونه آی تورو جون هرکی دوست داریبیا برگرد این روزای سرد شبای نامرد بسه بیداریکی این درو توی هر حالت شب به شب واست باز میذارهکسی حال مارو میدونه
*چــه فرقــی بین مــــادر و پــــدر وجود دارد ؟*
*بسیار مــرا به تعجب آورد *
 
*فــرق بین مــادر و پــدر* 
 
کسی که از زمانی که چشــم باز می کنی تو را دوست دارد مــــادر است 
وکسی که دوستت دارد بدون اینکه ظاهر کند پــــدر است « به او جفا می کنی » 
مــــادر تو را به جهان تقدیم می کند 
پــــدر تلاش می کند که جهان را به تو تقدیم کند *« به سختی می افتد* 
مــــادر به تو زندگی می دهد 
پــــدر به تو می آموزد چگونه این زندگی را احیا کنی *« به تلاش وادار می ک
——–| ارائه شده توسط وبسایت متن عاشقانه |—–—

باران و قصه های دلتنگی اش

باران این روزها را دوست دارم
گویی در میان صدای قطره هایش
کسی بر من مژده بخشایش می دهد
شاید هم خیالاتی شده ام
و این فقط اشک حسرت فرشتگان است
که در ماتم انسان نشدنم فرو می ریزند
از مهربانی خدای مهربانم
به دور است نبخشاید
پس ببار باران بخشایش
ادامه مطلب
حواسم پرت سوتیم شد یادم رفت بگماستاد موسیقیم گفت هوشت خیلی خوفه ^_^
جلسه قبل بهم سه تا کتاب گفت بخرم که دوتا شو گیر آوردم و یکیش رو نداشتن
امروز وقتی رفتم اون دو تا رو باهم باز کرد و از هردوش بهم مشق داد
گفت به بقیه فقط یه دونه رو درس میدم ولی چون تو زود یاد میگیری خوبم تمرین میکنی این کتاب سنگینه رو هم درست میدم :)
یکم پز بدیم سوتی مونو بشوره ببره بفهمین اونقدرام خنگولک نیستم
ولی جدی یه سوال
چرا من هرجا کلاس ملاس میرم کلی تعریف میکنن و میگن خوبی
ا
از آسمان منادی ماتم رسیده است
فَابک علی الحسین… محرّم رسیده است


 

از آسمان ببار که دل‌ها گرفته است

خون گریه کن که قافله‌ی غم رسیده است


 

مشکی به تن کنید که احرام نوکری است

ایام شور و نوحه و سر دم رسیده است


 

ره وا کنید دست به سینه ادب کنید

زهرا ز عرش با کمر خم رسیده است


 

با گریه بر غم تو به معراج می‌رویم

این ارث مادری است دمادم رسیده است

 

نام تو ای مبدل السیئات بالحسنات

هر جا به داد توبه آدم رسیده است


 

والفجر کربلای تو قبل از طلوع
از آسمان منادی ماتم رسیده است
فَابک علی الحسین… محرّم رسیده است
 
از آسمان ببار که دل‌ها گرفته است
خون گریه کن که قافله‌ی غم رسیده است
 
مشکی به تن کنید که احرام نوکری است
ایام شور و نوحه و سر دم رسیده است
 
ره وا کنید دست به سینه ادب کنید
زهرا ز عرش با کمر خم رسیده است
 
با گریه بر غم تو به معراج می‌رویم
این ارث مادری است دمادم رسیده است
 
نام تو ای مبدل السیئات بالحسنات
هر جا به داد توبه آدم رسیده است
 
والفجر کربلای تو قبل از طلوع عشق
تا ابتد
خوش آن نسیم که می آید از کنار بقیع
خوشا هوای روان بخش و مشکبار بقیع
 
فرشتگان زمین میبرند سوی بهشت
برای غالیۀ حوریان غبار بقیع
 
اگر که طور تجلّی ز صدق می طلبی
بیا به گلشن روحانی دیار بقیع
 
دریغ و درد که از ظلم دشمنان خدا
خراب شد همه آثار بی شمار بقیع
 
آیا که غیرت دینداری و ولایت آل
ببار خون عوض اشک در کنار بقیع
 
خراب کرد ستم مشهد چهار امام
کز آن شرف به سما یافت خاکسار بقیع
 
نخست مرقد سبط نبی امام حسن(ع)
بزرگ محور اعزاز و افتخار بقیع
 
مزار حضر
موضوع انشا امرو ما این بود(خداییش خیلی بچه گونه اس)
من یه حدودیش که یادمه نوشتم:
باران وقتی می بارد دلتنگی هایت را می شوید و با خود می برد،حس عجیبی دارم وقتی باران می بارد،،،احساس سبکی و آرامش میکنم،این بهترین حسی است که من تجربه کرده ام
دوست دارم باران باشم و ببارم بی آنکه بدانم و بپرسم این کاسه های خالی از آن کیست،باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست

+تو کلاسم نوشتم فک نکنید رفتم از گوگل کمک گرفتم
ولی  خداییش خیلی چرت نوشتم
البته
"صبحت بخیر" یعنی طلوع خورشید بخیر ،یعنی اغاز ی دوباره و  فرصتی  برای زندگی بخیر ...
یعنی پایان شبی تار  و سکوتی وهم انگیز بخیر ...
بمن صبح بخیر نگو  که  طلیعه خورشید من همواره در دل و جانم  دمادم ،  و  فرصت زندگیبرای من لحظه به لحظه است ...شب تاری برایم نیست وقتی روی مهروشش دلم را به ضیا عشق  منور می کند  و سکوتوهم انگیزی نیست وقتی  در شهر پر هباهوی مهرش پرسه می زنم ...
 
الآن دقیقن از همین زاویه‌ی عکس بالا دارم آزادی را می‌بینم و این کلمات را می‌نویسم. اذان که می‌گفتند باران با شدتی ملموس می‌بارید. نیم ساعت بعد که از خواب‌گاه زدم بیرون، شدت‌ش کم‌تر شده‌بود. الآن دیگر به‌صورت کامل قطع شده. هوا اما سرد است. کلاه‌م را تا پایین ابروان‌م کشیده‌ام. هر چندکلمه‌ای که می‌نویسم دستان‌م را به‌ترتیب نزدیک دهان‌م می‌آورم و ها می‌کنم. عاشق بخاری‌ام که موقع هاکردن از دهان‌م خارج می‌شود. آسمان کم‌کم دارد می
خیلی خراب کرده ام آقا، درست کن
من را به مهر حضرت زهرا درست کن
 
صدها گره به روی گره خورده بر دلم
ای چاره ساز، این گره ها را درست کن
 
رویم سیاه باد، دلت را شکسته ام
یک جونِ عاشق از منِ رسوا درست کن
 
آن گونه که تو خواسته ای من نبوده ام
من را به حق زینب کبری درست کن
 
بر سینه ی خرابه ام آقا نظاره کن
از این خرابه، عرش معلی درست کن
 
ای علت نزول نم اشکِ نوکران
در چشم بی ثمر شده، دریا درست کن
 
در روضه ی حسین ازین چشم کور من
منت گذار و چشم تماشا درست کن
 
ا
در این پست سعی شده است قیدهایی که در زبان گیلکی با تکرار واژگان تحقق می‌یابند، لیست شود. اگر شما نمونه‌ای دیگر سراغ دارید، آن را ذکر کنید تا این مجموعه تکمیل گردد.
توضیحات بیشتر در وبلاگ خۊرتاو
*بۊنابۊنی (=پنهانی)
*دۊزادۊزی (=دزدکی)
*زۊرازۊری (=زۊری؛ به زۊر)
*تۊراتۊری (=دیوانگی؛ بی‌عقلی)
*غۊلاغۊلی (=با تمام نیرۊ؛ غۊل‌گۊنه!)
*کۊلاکۊلی (=لنگ لنگان)
*تۊنداتۊندی (=با عجله)
*ولاولی (=کجکی)
*کتاکتی (=مستانه)
*دمادم (=همون لحظه)
*سراسر (=از سر)
*تکاتک (=از پهلۊ)
در این یادداشت سعی شده است قیدهایی که در زبان گیلکی با تکرار واژگان تحقق می‌یابند، لیست شود. اگر شما نمونه‌ای دیگر سراغ دارید، آن را ذکر کنید تا این مجموعه تکمیل گردد.
توضیحات بیشتر در وبلاگ خۊرتاو
*بۊنابۊنی (=پنهانی)
*دۊزادۊزی (=دزدکی)
*زۊرازۊری (=زۊری؛ به زۊر)
*تۊراتۊری (=دیوانگی؛ بی‌عقلی)
*غۊلاغۊلی (=با تمام نیرۊ؛ غۊل‌گۊنه!)
*کۊلاکۊلی (=لنگ لنگان)
*تۊنداتۊندی (=با عجله)
*ولاولی (=کجکی)
*کتاکتی (=مستانه)
*دمادم (=همون لحظه)
*سراسر (=از سر)
*تکاتک (=از پ
بسم الله الرحمن الرحیمچیست ای انسان ، درد فراق ودرد عشق؟!چیست جوهر اشک و دلسوخته و بغض فروخورده ؟!چیست بالین بی یار و دل تب دار و حال نزار کدام هست تعلق بی واسطه ی تو !!!کجاست ارامش و ارامگه طوفان هستی تو ای انسان خلق شده در رنج وسختی ....ارام ، درهای ناب ات را بر همان لب هایی که  در اقیانوس شامگاه ذکر ناب وخاص شان یاد خداست بیفشان ؛ ان درهای گرم وشورین  تورا خواستنی تر میکنن ودلبر تر میکنن در نزد ملکوتیان ولاهوتیان وهیچ چیز در نزد رب الکعبه
ترجمه آهنگ استانبولی ایلیاس یالچین
 
Biri vardı çoktan izi kaldı kalpte Camımın damlasındaDuruyormuş orda sanki bir düşmancasınaSevemez misin aşkı bağlayamaz mıGönlümün bahçesine..Kanadım kırıldı bak yağmurum ol yağ yüzümeTükendim çok yaraları açanDağılmıyor içimdeki duman..Sen istersen yanalım o zamanGel artık yok yüreğe dokunan
 
یکی هست که خیلی وقته ردش روی قلبم موندهدرچکه های پنجره ی شیشه ای منهمانجا ایستاده، گویی که دشمنم استنمی توانی دوستم داشته باشی؟ نمی توانی عشق را به باغچه ی دلم ببندی؟ببین که بالم شکسته، مثل باران باش و به صورتم بباردیگ
ترجمه آهنگ icimdeki Duman از ilyas Yalcintas
Biri vardı çoktan izi kaldı kalpte
یکی بود خیلی قبلا رد پاش مونده رو قلبم
Camımın damlasında
تو ذره ها و قطره های جونم
Duruyormuş orda sanki bir düşmancasınaوایستاده اونجا انگار که دشمنی داره
Sevemez misinنمی تونی عاشق باشی و دوست بداری؟
Aşkı bağlayamaz mı gönlümün bahçesineنمی تونی عشق رو ببندی و گره بزنی به باغچه ی قلبم
Kanadım kırıldı bakپرو بالم شکسته ببین
Yağmurum ol yağ yüzümeبارون باش و ببار روی صورتم
Tükendim çok yaraları açanته کشیدم خیلی، زخمهام رو دوباره باز میکنی
Dağılmıyor içimdek
ای مهربان ببار بر من محبتت را چون ابر
عطر افشان کن زندگیم را
روشن کن با نور چشمانت خانه ام را
بخند و آواز کن چون بلبل
پرواز کن چون عقاب
و برقص چون شوکای زیبا
سکوت نکن که خاموشی تو
چون خلوت گورستان است
هر اشک چشمان زیبایت
چون رود خون است که جاری می شود از من
قهرت چون تاریکی شب
و گریه ات خنجری است که بر قلبم فرود می آید
پس از تو من زندگی را زندگی نخواهم کرد
رنگها همه خاکستری خواهند بود
گل عطر نخواهد داشت
موسیقی ناله جغد خواهد شد
و شعر آمیخته ای از و
 
گرشا رضایی طبیب
دانلود آهنگ جدید گرشا رضایی به نام طبیب
Garsha Rezaei - Tabib
+ متن ترانه طبیب از گرشا رضایی
روی سرم ببار تب داره روزگار / روزو با خنده هات از پشت شب در آر
توی رگای شهر تزریق خنده کن / روزای روشنو آخر برنده کن
 

ادامه مطلب
نمیدانم کجاهای راه بودم که به اسمان رو کردم و گفتم ببار! 
چند ساعتی هست رسیده ام خوابگاه و چند دقیقه پیش صدای باران امد!!!! از پنجره بوی ماهی مرده می اید! خوب که فکر میکنم حق دارم که دیگر باران را دوست نداشته باشم! 
خبر جالب اینکه بعد هفته ها بارانی ام را گذاشته ام خانه و پالتو پوشیده ام. زارتی هم باران گرفت! خبر خوب اینکه یک دست شال و کلاه اینحا دارم که به پالتویم بیاید! وگرنه سگ لرز میشدم لابد! 
چه قدر شنبه ها چندش اور است. از وقتی دکتر س جایش را ب
بسم رب الزهرا(س)
از دیدگاه علم روانشناسی:
با‌ نگاه کردنی که اسلام آنـرا حرام و دارای اشکال اعلام کرده ، می بینیم و با این دیدن در بلنــد مدت ، چشم به نگاه کردن های متفاوت و مکرر عادت میـکـند ، حیـــا و قبح چشــم چرانی در وجود ما شکســته خواهد شد ، و دل به سمت خواستن پیش میرود و در این حین احتمال دلبسته و شیفته شدن با افزایش تعداد دفعات نگاه کردن بالا میــرود و تبدیــل به فکر و دل مشــغولی میشود ؛ این قضیه زمانی بسیار مخرب خواهد بود که فرد ، متأه
دانلود مداحی محمود کریمی با کیفیت عالیمجموعه بآهنگ های محمود کریمی با بهترین کیفیت.
محمود کریمی۲:
ببار ای بارون
 
DOWNLOAD
 آهنگ های مداحی برای ماشین:
 
 
نوحه محمود کریمی۲:
 
DOWNLOAD
مداحی محمود کریمی۳:
​​​​​ 
DOWNLOAD
 
مداحی محمود کریمی ۴:
 
DOWNLOAD
محمود کریمی ۵:
 
‌چند وقتیه موضوع‌های مختلفی میاد به ذهنمولی چون همون موقع شرایط نوشتن فراهم نیست، یادم نمی‌مونه بعدا همشو که بتونم بنویسم.دو مورد خیلی برجسته طی این مدت؛ یکیش دانش‌اموختگی(فارغ التحصیلی سابق که حقا عبارت مناسبی نبود) کارشناسیم بود و دیگری فراق؛هر کسی که دوران کارشناسی رو گذرونده، متوجه می‌شه آخرین روزش چقدر غریبه...روزی که آدم می‌فهمه دوره بچگیش تمومه و باس من بعد بیشتر زندگی رو جددی بگیره...بعدش انتخابای مهم‌تری جلوروش قرار می‌گیره
بی چاره دل که غارت عشقش به باد دادای دیده خون ببار که این فتنه کار توست
این بیت شعر از هوشنگ ابتهاج رو تو اینستاگرام دیدم گفتم تو گوگل سرچ کنم یه بار دیگه شعرشو کامل بخونم. بعضی وقت‌ها یه شعری رو آدم هزار بار میشنوه و میخونه ولی اونقدر توش عمیق نمی‌شه و درکش نمی‌کنه اما گاهی تو یه روزهایی از زندگی همون بیت شعر رو انقدر خوب می‌‌فهمه که با خودش میگه من این همه این شعر رو شنیدم چرا به معنیش خوب دقت نکرده بودم؟
یه سایتی رو از جستجوی گوگل انتخاب ک
‌چند وقتیه موضوع‌های مختلفی میاد به ذهنمولی چون همون موقع شرایط نوشتن فراهم نیست، یادم نمی‌مونه بعدا همشو که بتونم بنویسم.دو مورد خیلی برجسته طی این مدت؛ یکیش دانش‌اموختگی(فارغ التحصیلی سابق که حقا عبارت مناسبی نبود) کارشناسیم بود و دیگری فراق؛هر کسی که دوران کارشناسی رو گذرونده، متوجه می‌شه آخرین روزش چقدر غریبه...روزی که آدم می‌فهمه دوره بچگیش تمومه و باس من بعد بیشتر زندگی رو جددی بگیره...بعدش انتخابای مهم‌تری جلوروش قرار می‌گیره
‌چند وقتیه موضوع‌های مختلفی میاد به ذهنمولی چون همون موقع شرایط نوشتن فراهم نیست، یادم نمی‌مونه بعدا همشو که بتونم بنویسم.دو مورد خیلی برجسته طی این مدت؛ یکیش دانش‌اموختگی(فارغ التحصیلی سابق که حقا عبارت مناسبی نبود) کارشناسیم بود و دیگری فراق؛هر کسی که دوران کارشناسی رو گذرونده، متوجه می‌شه آخرین روزش چقدر غریبه...روزی که آدم می‌فهمه دوره بچگیش تمومه و باس من بعد بیشتر زندگی رو جددی بگیره...بعدش انتخابای مهم‌تری جلوروش قرار می‌گیره
 
(شام مهتاب)
دلم غمگین تر از هر شب، دو چشمم باز بی خواب است
ببار ای آسمان امشب، که قلبم باز بی تاب است
 
نه روز آرامشی در دل، نه شب در چشم من خواب است
برایت شعر می گویم، که امشب شام مهتاب است
 
من امشب با تو می گویم، همه ناگفته هایم را
دمی با تو به سر بردن، خودش آرامشی ناب است
 
بخوان از چشم من امشب، چه حسی با تو من دارم
بزن باران و خیسم کن، نه... انگار آسمان خواب است
 
مرا دریاب و باور کن، تو در این لحظه ی زیبا
بمان امشب کنار من، که امشب شام مهتاب است
 

‌چند وقتیه موضوع‌های مختلفی میاد به ذهنمولی چون همون موقع شرایط نوشتن فراهم نیست، یادم نمی‌مونه بعدا همشو که بتونم بنویسم.دو مورد خیلی برجسته طی این مدت؛ یکیش دانش‌ آموختگی(فارغ التحصیلی سابق که حقا عبارت مناسبی نبود) کارشناسیم بود و دیگری فراق؛هر کسی که دوران کارشناسی رو گذرونده، متوجه می‌شه آخرین روزش چقدر غریبه...روزی که آدم می‌فهمه دوره بچگیش تمومه و باس من بعد بیشتر زندگی رو جددی بگیره...بعدش انتخابای مهم‌تری جلوروش قرار می‌گی
مجموعه چرخ وفلک : بیان و بررسی نعمت های الهی به زبان شیرین شعر
مجموعه چرخ وفلک : ثریا کریمی، نشر کمال اندیشه
 
معرفی:
این ده کتاب ساده و خوشمزه، به بیان و بررسی نعمت های الهی به زبان شیرین شعر می پردازد و در آخر به این اشاره دارد که این نعمت ها از خداوند است، خداوندی که همه ما انسان ها را دوست دارد و به دقت و نظم برای ما جهان زیبایی آفریده است.این شعرهای ساده که مناسب کودکان زیر ۵ سال است می تواند به راحتی در مهد کودک ها نیز به جای شعر های کم محتوا
 
 
 
 
««  ڪوتاہ هـاے ڪوچڪ نیمایی  »»
موضوع ؛ ڪلے
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
از هـواے ڪوے تو
جز هـوس
بر مزار ِ «بال هـاے آرزو» نماندہ است
 
وز نفس
جز غبار حسرتی
بر زبانہ هـاے قفل هـاے این قفس
 
از پرندگی
بہ نام ڪوچڪے دلخوشیم
 
وز تمام سال هـاے دلدادگی
بہ اوج ِ نامہ ای
بر فراز ِ سیگنال هـاے بال هـرتز !
 
 
 
 
 
 
 
✿★•’✿★•’✿★•’✿★
 
 
 
 
 
 
 
اهـلے شدم
بہ آستانت اے رفیق
و بیقرار ِ هـر تبانے ام
ڪہ سرخوشی
و داستان ِ لحظہ هـاے بودنت رقم زدند
 
 
 
 
 
رستاک جان ِحلاج میخاند:
بهم گفت این صندلی خالیه؟
بهش گفتم این صندلی مال تو...
و فقد این ادمه ک میتونه این جمله ی بشدت معمولی رو 
با این حس بگه! عاخه چرا اینجوری بهش میگه مال تو؟

نشدن هم گودال عمیقه،که جای خالیش پر نمیشه با بودن هرچیزی.
مثلا من الان دلم بغل ملیکا رو میخواد
بلند بلند اواز خوندنو میخواد
بیرون رفتن از این اسارتگاهو-- میخاد
حیاط خونمونو میخاد
یخ در بهشت میخاد
یه خواب مفید و عمیق میخاد
و خب هیچکدوم حاصل نمیشه دیه!
دیشب خواب پسرخالمو
آهنگ منم سرگشته حیرانت ای دوست
برای دانلود آهنگ منم سرگشته حیرانت ای دوست از حسین کشتکار به ادامه مطلب گلسار موزیک مراجعه کنید
منم سرگشته حیرانت؛ ای دوستکنم یک باره جان؛ قربانت، ای دوستخلیل آسا؛ زِ شوقِ وصلِ کویتدهم سر؛ بر سرِ پیمانت، ای دوستدلی دارم؛ در آتش، خانه کردهمیانِ شعله‌ ها؛ کاشانه کردهدلی دارم؛ که از شوقِ وصالتوجودم را زِ غم؛ ویرانه کردهوجودم را زِ غم؛ ویرانه کردهمن؛ آن آواره ی بشکسته بالمزِ هجرانت بُتا؛ رو بر زوالممنم آن؛ مرغ
دانلود آهنگ بعد از من دنیا به کامته پس من چی سامان جلیلی کامل
دانلود کامل اهنگ جدید سامان جلیلی بنام پس من چی
برای دانلود اهنگ جدید سامان جلیلی به اسم بعد از من دنیا به کامته پس من چی با لینک مستقیم و کیفیت عالی بصورت کامل به اخر این مطلب مراجعه فرمایید
متن اهنگ پس من چی
دانلود آهنگ جدید مهراب به نام حقم نیست همراه با متن با کیفیت بالا ... بلای جونم بعد رفتن تو من دیگه نا اهل خونم مادرم با اشکاش طعنه هاو حرفاش میگفت عاشق ... به نامته همه روزارو تن
ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرابـه لطـمه هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـشبـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش
سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدیبه چشم کاسه ی خون و به شال ماتم مـهـدی
سـلام من بــه مـحـرم  بـه کـربـلا و جـلالــشبه لحظه های پـر از حزن غرق درد و ملامش
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـببـه بــی نـهــایــت داغ  دل شـکــستــه زیـنـب
سلام من به محرم به
کرونا آمدی دیر آمدیاما اگر چیزی از این جمعیت غارت زده باقیست غارت کن
ولی لطفا عدالت را رعایت کن***************************** وَ مَنْ‌ یَقْنَطُ مِنْ‌ رَحْمَةِ رَبِّه إِلاَّ الضَّالُّونَ‌،
چه کسی از رحمت  پروردگارش مأیوس می‌شود؟! مگر گمراهان
سوره حجر \ آیه ۵۶:
**************************
برای خودم متاسفم که در کشوری جهان سومی بدنیا آمده ام که روشنفکرانش آنقدر واپس گرا و عقب افتاده هستند که رژیم مفلوک و دیکتاتور پهلوی  آلترناتیو و جایگزین رژیم فعلی آنان است
************
 
 
 
 
 
 
«« ڪوتاہ هـاے ڪوچڪ نیمایی »»
 
 
 
 
 
موضوع ؛ ڪلے 
 
 
 
 
 
 

 
 
 
 
 
از هـواے ڪوے تو
جز هـوس
بر مزار ِ «بال هـاے آرزو» نماندہ است
 
وز نفس
جز غبار حسرتی
بر زبانہ هـاے قفل هـاے این قفس
 
از پرندگی
بہ نام ڪوچڪے دلخوشیم
 
وز تمام سال هـاے دلدادگی
بہ اوج ِ نامہ ای
بر فراز ِ سیگنال هـاے بال هـرتز !
 
 
 
 
 
 
 
✿★•’✿★•’✿★•’✿★
 
 
 
 
 
 
 
اهـلے شدم
بہ آستانت اے رفیق
و بیقرار ِ هـر تبانے ام
ڪہ سرخوشی
و داستان ِ لحظہ هـاے بودنت رقم زدن
درسـته خـانـمت غـــذا رو ســوزونــده
ولــی تــوی شـوهــر دلـش رو نــسوزون
غـذا شــوره؟ بـی نـمکه؟ ســوخته و یـا تَـه گـرفته؟
ایـنا اصـلا ارزشــش رو داره کـه اوقــات
خـوش زنــدگیـمون رو بـه خـاطرش خــراب کنـیم
خـیلی‌هـا دنـبال فـرصت میـگردن کــه بـه
هــمدیـگه محـبـتشون رو اثــبات کــنن
 
خـوبـه مـا هـم از ایــن فرصـت‌ها استــفاده کـنیم
و بـا چشــم پــوشی کــردن از عــیوب هـمدیـگه(زن و شوهر)
عــشقـمون رو بیــشتر بــه هـــم ثـابــت
ژانر:جنایی, درام, عاشقانه, هیجان انگیز
خلاصه داستان : یک زن بعد از نادیده‌گرفته‌شدن خواسته‌هایش توسط پلیس مبنی‌بر دستگیری مردی که باعث قتل شوهرش شده؛ خودش تصمیم به اجرای قانون می‌گیرد که برایش دستگیری به اتهام قتل و عاشق یک افسر پلیس شدن را ببار می‌آورد…
DOWNLOAD  
در بین تمام خلق ما ممتازیمدر اوج فلک همیشه در پروازیم
ما دستکش و ماسک که شد آلودهدر کیسه ی زباله می اندازیم---در دست، همه کتاب قران داریمما حب وطن، کشور ایران داریم
چون حافظ جان و میهن خود هستیمما با کرونا جنگ نمایان داریم---گر فکر کرامت خودی بسم اللهگر فکر حفاظت خودی بسم الله
باید که به جنگ کرونا رفت امروزگر فکر سلامت خودی بسم الله---ای کاش که سینه خالی از غم باشدخنده به لب بشر دمادم باشد
گر طالب صحت و سلامتی می باشیدباید که محیط زیست سالم باشد
از پشتِ بی‌قراریِ چشمانِ تو
ـ تنها نه آن نگاهِ درخشانِ تو ـ
معلوم می‌شود همه‌ی جانِ تو
هر قدر هم بپوشی و پنهان کنی
غمگینِ با وجود و عدم آشنا!
از ناکجای فلسفه بیرون بیا!
وقتش رسیده است که آیینه را
در خانه‌ی مغازله مهمان کنی
می‌خواستم نگاه کنم پشتِ هم
اما به رسمِ شعر و شعورم قسم
در مکتبِ وقوعِ دلِ وحشی‌ام
عقلی نداشتم که مسلمان کنی
دیگر گل و درخت ندارد بهار
خشک است و خالی است تنِ روزگار
با شیوه‌ی دو چشمِ دقیقت ببار
تا خاک را دوباره چراغان کنی
صلوات نامه
صدر و صفا محمدمحمود نام احمددریای جود سرمدصل علی محمدصلوات بر محمدآدم که در جهان شدجفتش حوا روان شداین داستان عیان شدصل علی محمدصلوات بر محمدصلوات را خدا گفتدرشأن مصطفی گفتجبریل و مرتضی گفتصل علی محمدصلوات بر محمدآدم که باب ما بودسرخیل انبیا بودوردش همین دعا بودصل علی محمدصلوات بر محمدصلوات گر بگوییگر تو ز خیل اویییابی هرآنچه جوییصل علی محمدصلوات بر محمدما مصطفی ندیدیمنام خوشش شنیدیمدینش به دل گزیدیمصل علی محمدصلوات بر محم
یا ابانا یا اباصالح المهدی عجل علی ظهورک


 

ای ولی اعظم حق حجت اثنی عشر

شو برون از پردۀ غیبت به حال ما نگر

جملگی هستیم زار و مضطر و خونین جگر

تا نیائی در جهان قرآن نگردد با ثمر

دشمنان دین دمادم گشته بر دین حمله ور


 
ادامه مطلب
دانلود فیلم Heaven 2002 با دوبله فارسی و کیفیت عالی
دانلود با لینک مستقیم و کیفیت های 480p BluRay  ,720p BluRay ,1080p BluRay
دانلود دوبله فارسی فیلم بهشت سال 2002
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نام : بهشت-Heaven لینک IMDb امتیاز : 7.1 از 10 – میانگین رای 22,121 نفر کیفیت : 480p BluRay  ,720p BluRay ,1080p BluRay موضوع : جنایی, درام, عاشقانه, هیجان انگیز فرمت : MKV حجم : 1.80 گیگابایت+988 مگابایت+528 مگابایت مدت زمان: 97 دقیقه زبان: انگلیسی سال انتشار : 2002 صوت دوبله: دارد
~~~~~~~~
کارگردان : Tom Tykwer
~~~~~~~~
بازیگران : Cate Blanchett , Giov
این غریبِ آشنا با هر حرکتی از دوست چنان به قرب و بعد دچار
می گردد که گویی گاهی جان از بدن وامی رهاند و گاهی مشعوف و دل بسته به اکتشافی نو
در کیفیت توجهات می گردد و طرحی نو درمی اندازد و البته که گاهی خون دل می خورد و
لب وا نمی کند از جفای ناباد ناصبا.

اینک در پس این صفحه مات چه می گذرد که دمادم سوزش بینی و
سیل اشکِ بی اختیار را حاصل است ؟! چیست این اکتشافاتِ تسبیح گوی که عالم برمدار
آن می گردد ؟! نهایت و حد یقف این صفات را کجاست و در اختیار کیست ؟! بی
دعای عرفه آخرالزمان
پروردگارا تو مرا نه از شک آفریدی و نه به بازی. ولی من در تمام عمرم غرق در شک و بازی بودم و شک بازی را مذهب خود نمودم و در آخرالزمان که مجال هیچ تردیدی نیست و حوادث دمادم از همه سو فرو می آید مرا امکان ادامه این حیات محال افتاده است و شکها و بازیهایم در زیر نور یقین و قداست و عهد تو در هم شکسته و شعورم باطل گشته و اراده ام از هم گسیخته و قلبم به کرانه نیستی رانده شده و جانم بر لب آمده و جز نابودی آرمانی باقی نگذاشته است. آیا اینس
عصر نهم آخرین ماه سال قمری  روزشناخت است
روزنهم ذیحجه روز طلوع  آفتاب  نگاه  است
روزی برای شناخت امام زمانه ی ما آدمیان
روزی برای تجدید وبازیابی  الگو پذیری از دانای کل زمین وزمان
سفره ی  روز عرفه به پهنای همه ی ابعاد زمین وزمان گسترده می شود تا درخت نیایش به میوه شیرین اجابت ببار بنشیند
عصر عرفه  اقتدار وتصرفی  همچون شب قدر بر زمان وزمینیان وآسمانیان دارد
عرفه روزشناسایی خوشی ها. روزشناسایی دلبستگی ها. روز شناسایی داشته ها وعید توجه ومحب
بعد از مدتها صدایش را شنیدم. بعد از مدتها زندگی را ملاقات کردم. بعد از مدتها انتظارها به پایان رسید. بگذارید افکار منفی را فراموش کنم وقتی فقط دوست دارند حالم را خراب کنند. بگذارید امشب در خوابم بیاید و مرا از کابوس های بدون او نجات دهد. من شنیدم برای زندگی کردن و تنها نبودن نیاز به دو قلب هست. من شنیدم برای امید داشتن و به خوشبختی رسیدن نیاز به دو دست هست. در واقع من چیزهای زیادی می شنوم ولی فقط محدثه را احساس می کنم. امیدوارم اگر داخل زندگی گفت
دِ ببار دیگه عزیزم ! حیف نیست ابر به این قشنگی هستی و نمیباری ؟ ببار و شادی هامو ببر . غم رو تازه کن . زمستونو دوباره به یادم بیار ...تنها چیزی که واسم بهار رو متعادل میکنه بارونه ! زمستون دوباره اومد و  رفت و من مثل همیشه تو حسرت این که ای کاش بازم ادامه  داشت موندم :( چقدر اون شب که برف میبارید و پنجره رو تا ته باز کردم و یه گوشه کز کردم تا گیج خواب بشم کیف داد  :) چقدر بغض کردن و دل گرفتگی هام تو بالاپشت بوم حال میداد . چقدر بیشتر به مرگ فکر کردم . چقد
دِ ببار دیگه عزیزم ! حیف نیست ابر به این سفیدی هستی و نمیباری ؟ ببار و شادی هامو ببر . غم رو تازه کن . زمستونو دوباره به یادم بیار ...تنها چیزی که واسم بهار رو متعادل میکنه بارونه ! زمستون دوباره اومد و  رفت و من مثل همیشه تو حسرت این که ای کاش بازم ادامه  داشت موندم :( چقدر اون شب که برف میبارید و پنجره رو تا ته باز کردم و یه گوشه کز کردم تا گیج خواب بشم کیف داد  :) چقدر بغض کردن و دل گرفتگی هام تو بالاپشت بوم حال میداد . چقدر بیشتر به مرگ فکر کردم . چقد
تور زمینی وان از تبریز
دریاچه وان  ، مثلث رمزآلوددریاچه‌ی وان بزرگترین دریاچه‌ی آب‌شور خاورمیانه بعــد از دریاچه‌ی ارومیه‌ است. در عین لذت بردن از منطقه آبی و ســرسبز می‌توانید از جاذبه‌های دیگری که در اطراف این دریاچه قرار دارند، دیدن فرمایید و به‌ این‌ ترتیب سفر خود را به وان پربار کنید.جغـــرافیای دریاچه‌ وان:دریاچه‌ ی وان در تور وان بزرگ‌ ترین دریاچه‌ ی آب‌شور خاورمیانه بعد از دریاچه‌ی ارومیه‌ و بزرگ‌ترین دریاچه‌ی کشور تر
... صد و شصت
روز از زادروز مهرسام می گذرد و ما آنچنان به او خو گرفته ایم که انگار روزی نبوده
است که نباشد. گویی از ازل تا به ابد، از تبار ما، در دمادم لحظات مان وجود داشته
است و حضور. بدین سان، او همهنگام، دیرینه و نوظهور، بر تمام وجوه زندگی ما پرتوئی
بی بدیل گسترانیده است. همزیستی با او، پاسداری و مراقبت اش گاه بسیار دشوار و
طاقت فرسا و در عین حال شور انگیز و شگفت آور بوده است. گاهی راه گشودن به دنیای
کوچک و در عین حال فراخ اش، پیوند خوردن با گنجین
منم از عاشقان درگاهش که غمش از دمم نیافتاده
که دمادم تپد غمش به دلم که دلم از تپش نیافتاده
 
من همانا چو ابر می‌گریم مثل ابری که دل‌سیاه‌تر است
یا همانا چون باد می‌لرزم مثل بادی که بی‌نگاه‌تر است
 
تا زمانی که گریه می‌گیرد دل ما شهر خوب پرشور است
تا زمانی که مهر می‌خندد آتش سینه محفلش جور است
 
هرزمان رسم دل به سینه‌زدن هر زمان رسم چشم گرییدن
هر زمانی که اشک می‌خندد می‌شود وقت حق‌پرستیدن
 
آتشی از درون سینه‌ی خویش ذبح کردم به پای عاشور
پرده اول: مجازیات
یکی برام نوشته:
بانو بانو، تو شاهکاری شاهکار!
شاهکار؟ اگر که این دروغ، راست باشه، افتخارش مالِ سازنده‌شه!
فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ
بماند که من از این خطابِ بانو، هیچ خوشم نمی‌آید که هرکی بانو خطابم کرد، پشت بندش خواست بانو خر کند!
پرده دوم: واقعیات
پزشک اداره بهم میگه:
این روزا باید خیلی مواظب خودت باشی! هوا آلوده، ویروسها در حال جولون، بار استرس و فشار عصبی زیاد، شمام که فرسوده !!!
     افسوس که بی‌فاید
رنج، یگانه علت آگاهی است. بر این اساس انسانها بر دو دسته اند:آنهایی که این را می فهمند، و آنهایی که نمی فهمند.
سیوران، قطعات تفکر

وقت هایی رفته و آمده بود که هوای
حوصله، خیال بی انتهایِ بحر می پخت. آن روزهایِ  همین اخیر، از دمادم سپیده نزده
تا نیمه های شب، شبانه های "شاملو" را روی دوش گرفته به شوق، سمت خُم"دریا" می بُردم.

بعد به عین غش، نیوشیده خیام وار
زمزمه می کردیم:

" یک شب مهتاب.... ماه میاد
تو خواب...."

و دریغا از این همه زوال، از این
همه ملال! ا
پرده اول: مجازیات
یکی برام نوشته:
بانو بانو، تو شاهکاری شاهکار!
شاهکار؟ اگر که این دروغ، راست باشه، افتخارش مالِ سازنده‌شه!
بماند که من از این خطابِ بانو، هیچ خوشم نمی‌آید که هرکی بانو خطابم کرد، پشت بندش خواست بانو خر کند!
فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ
پرده دوم: واقعیات
پزشک اداره بهم میگه:
این روزا باید خیلی مواظب خودت باشی! هوا آلوده، ویروسها در حال جولون، بار استرس و فشار عصبی زیاد، شمام که فرسوده !!!
بماند که دکتر همیشه در
#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\
 
 
 
143-  و من خطبة له (علیه السلام)> فی الاستسقاء و فیه تنبیه العباد وجوب استغاثة رحمة اللّه إذا حبس عنهم رحمة المطر <أَلَا وَ إِنَّ الْأَرْضَ الَّتِی تُقِلُّکُمْ وَ السَّمَاءَ الَّتِی تُظِلُّکُمْ مُطِیعَتَانِ لِرَبِّکُمْ وَ مَا أَصْبَحَتَ
بنام خدایی که امیدواری میاموزد
خـداوندا شاد کن دلی را کـه گرفته و دلتنگ است!
بی‌نیاز کن کسی راکه به درگاهت نیازمند است!
 امـیدوار کن کـسی را که نا امید بـه آستانت آمده!
 بگیر دستانی که اکنون بسوی تو بلند است!
خدایا!
حاجتم را ردّ مکن، و طمعی را که به لطف تو دارم ناکام مگذار، و امید و آرزویم را از خودت قطع مگردان.
مستجاب کن دعای کسی‌که با اشک چشمانش تو را صدا میزند!
 حامی آن دلی باش که تنها شده است!
 با دست های مهربانت با تمام قدرت و عظمت و توانای
این دل خیلی حرف داره... ولی حرفای رو مخش که الان نمیزاره بخوابم ایناست، دیروز بهش قول دادم فردا مینویسم ببار الان بخوابم الان کچلم کرده:)
دایی اش اورد. خیلی سرد بود. حق داشت ناراحت باشه. هنوزم حق داره. ولی تقصیر من چیه؟ من فقط کاری که بزرگ ترا رومیگم انجام میدم. یک بار حرف تورو انجام دادم نتیجشم دیدم. میدونم اکثر دلخوریش هم همین بزرگتراس این از اخرین گفتگومون میشه فهمید. ولی  سرد بودنش اذیتم کرد. کاش دوباره گرم نمیشدیم. چیشد اصن؟ دوباره من بات حر
عده ای می گن ازدواج دوم باید از روی میل باشه نه خیر خواهی و رصای خدا و زن اول هم نباید دخیل باشه در این انتخاب!!
پاسخ و بررسی بنده:
اینکه هدف اصلی ازدواج و اینکه کلا چرا ازدواج می خواهد بکنه رضای خدا باید باشه!هر کاری انسان انجام می ده باید بخاطر خدا باشه وگرنه باخته. حتی هدف خیر خواهی هم خوبه . خیر خواهی برای خدا. مثل ائمه و پیامبر اکرم ص که ازدواجهاشون به خاطر خدا و خیر خواهی  بوده.
اما بعد از هدف اصلی ، در جهت انتخابهاشون ، قطعا آن کسی را انتخاب
       روزگار عجب مشاطه ای است ، هر روز چیز تازه ای در مسیر راهت قرار میدهد ، گاه آنقدر غیر قابل باور که تا مدت ها مات یک حقیقت تلخی و از حال خویش بی خبر چون کلافی سر در گم ، هرجا سراب میبینی ، دیوانه وار در هزار توی آرزو هایت دور خویش می گردی تا باورش کنی تومار عمرت به هم پیچیده شده و روزگار سر آمده است . زمانی از ارتفاع می هراسیدم و روزی وحشت از دریا و لحظه ای از حرم آتش و امروز از گم شدن در خویش می هراسم ، از فراموش شدن و فراموش کردن ، از به یغما رف
از چشــم‌هام، آدم دلتنگ می‌بَرَندبا جرثقیل از دل من سنگ می‌برندفحشـی‌ست در دلــــم کـــه شدیداً مؤدّب استدر من تناقضی‌ست که هر روزش از شب استخوابیده‌اند در بغلم بی‌علاقه‌هاپرواز مـــی‌کنند مرا قورباغـــه‌هااز یاد مـــی‌برند مــــرا دیگـــــری کننداز دستمال ِ گریه‌ی من روسری کننددر کلّ شهر، خاله زنک‌ها نشسته‌انددرباره‌ی زنـــی کــــه منــم داوری کنندبا آن سبیل! و خنجر ِ در آستین‌شاندر حقّ ما برادری و خواهـری کنند!!چشم تو را

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها